بیش از حد، دلتنگ بودم. خبر پابوسی اطرافیان را که میشنیدم، دیگر سیل اشک هم آرامم نمیکرد.
حواسم را هرکجا پرت میکردم، باز هم کنار سقاخانه اش می افتاد.
انتظارت هم شیرین است آقای مهربانی ها...
فردوس برین هم در مقابل حریمت زانوی ادب میزند.
گفته بودم همین روزها میروم بهشت!
و چقدر کریمانه است که در به روی همه باز است. همه میتوانند آسمانی شوند و پر بکشند مانند کبوتر های بهشتی اش...
نقاش نیستم اما دلم برایش پر میکشد...
جایتان خالی،عازمم. بعد از روزهای دراز دلتنگی.
دلم مِن و مِن میکرد که چه گوید برایتان از این سفر آسمانی. قد و قامت یار که در حصار کلمات نمیگنجد.
چند چکه احساس ناقابل، پیشکش وجود مبارکش...
حریم تو بهشت من
عشق تو سرنوشت من
با تو عجین سرشت من
بدر الدجی موسی الرضا
چشم فلک به دست تو
مُلک و مَلک به پای تو
عرش مقیم فرش تو
شمس الضحی، موسی الرضا
شمس الشموس قلب ما
مالک روح و نفس ما
کن نظری به سمت ما
سلطان علی موسی الرضا
گفتم شمس الشموس. آری در روایت است که شمس، قلب مومن است و حضرت سلطان، علی ابن موسی الرضا، شمس الشموس است. یعنی مالک قلوب مومنین...
و چه شیرین است که نگین خلقت، امیر دلت باشد.
دعایم کنید که مومن باشم...
دعایم کنید که چشم دلم، دخیل همیشگی پنجره فولادش بماند...
یادتان را قاب گرفته ام در یادم ...
در پناهش.
یا علی
+ تسلیت میگم بابت درد بزرگ هموطنهای عزیزمون. انشالله خداوند سایه ی رحمتش رو پناه رفتگانشون قرار بده و به بازماندگان هم صبر عنایت کنه.
دلم میخواست درباره ی ارتباط احتمالی این زلزله با "سلاح هارپ" بنویسم ولی متاسفانه فرصت نیست. بد نیست مطالعه ای در موردش داشته باشین.
+ اگه یه ماه زودتر توی کلاسای امداد شرکت کرده بودم میتونستم الان، کمک کوچیکی برای مردم آذربایجان باشم...
امروز تازه امتحان پایان دوره ی مقدماتی بود.
خدا خودش کمکشون کنه...