باز جمعه
باز هم جمعه و باز عمق دلتنگی...
یکی از دوستان عزیزم شعر زیرو رو برام کامنت گذاشته بود. دوستی که با وجودش معنای وجود رو فهمیدم. شعر رو اینجا میارم تا هم تشکری باشه از او و هم عرض ادبی به مولای زمان و مادر بزرگوارشون.
السلام علیکم یا اهل البیت النبوه...
تا زخمهـای کهـنه دل را دوا کنـــم با ذکر نام پاک تو ذکـر خدا کــنم
یافاطمه به سجده بگویم به صد نفس مولای من تویی و به حاجت صدا کنم
تا پـا نهم به خاک مدیـنه بـه یـاد تــو خاکش ز بهر چشم ترم توتیا کنــم
چون آن ضریح گمشده پیدا نمی کنم اندر کنـار قبر نبـی عقـده وا کنــم
من عهد بسته ام که بمیرم ز داغ تو عهدی دگر کنم که به عهدم وفا کنم
غمهای آسمان که هجوم آورد به دل رفع غم گران به حدیث کسـاء کنــم
مهدی کجاست تا که به امر ولایتش سرهای دشمنان تو از تن جدا کنــم
- ۹۱/۰۲/۰۸