...نـــازح...

«السلام علی النازحین عن الأوطان»

...نـــازح...

«السلام علی النازحین عن الأوطان»

مشخصات بلاگ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ *
إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ *
مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ *
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‏دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‏کند مگر اینکه نزد آن فرشته‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
«آیات 18-16 سوره ق»

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

...

پنجشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۱، ۰۵:۲۷ ب.ظ
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت


                                   یک قدم مانده به او کار جهان در هم شد...

  • فاطمه سادات زارعی

نظرات  (۱۸)

سلاااااااااااااااااااااااااااام بارانم
وااااااااااااااااااااااااااااااااای دارم درست میبینم!!!!!
نظرسنجی رو فعال کردی؟؟؟
آخیش چقد دلم تنگیده بود بیام خونه دلتو سیاه کنم.
آخ جووووووووووووووووووووووووووووووون
یه عالمه ممنون گلم
تقدیم بتو مهربون نازنین
وااااااااااااااااااااااااااااااااای عقده ای شده بودم
کارم دراومد تا صب بیدار میمونم
امروز دلم هوای مشاعره کرده بودیادته چه روزایی داشتیم؟
هی جوونی کجایی که یادت بخیر
الهیییییییییییییییییییییییی..
بچم خونه خودتون نیستی.
اما من به جات جبران میکنم
مهدی جان !
با چشم شهر آشوب خود ما را زلیخا میکنی
یعقوب چشمان مرا تنها تو بینا می کنی
دیگر نمیداند کسی فرق ترنج و دست را
یوسف ! تمام شهر را داری زلیخا میکنی
آقا بیا...
بذار یادی هم از جوجه عزیز و مورچه بزرگوار کنیم
اگه نظرسنجی رو تعطیل نکنی من اینطور عقده ای نمیشما
نمیدونم یه فکری به حال ما بکن.
این یه تهدید بود باران خانوم
یادم باشد ... باران که آمد ٬ سبز شوم .

یادت باشد ... زمین دلت را شخم بزنی ٬

دانه زمین میخواهد ٬

برای جوانه زدن .
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
اسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
آئینه بود آب .
از بیکران دریا خورشید می دمید .
زیبای من شکوه شکفتن را
در آسمان و آینه می دید .
اینک :
سه آفتاب !
چیست این باران که دلخواه من است ؟
زیر چتر او روانم روشن است .
چشم دل وا می کنم
قصه یک قطره باران را تماشا می کنم
حتی گل کاغذی هم
با گام موسیقی خنده هایت
در دفتر شعر من می شکوفد
قیصر امین پور
خب خیالم راحت شد . یه کم عقده هام خالی شد
حالا با خیال راحت می خوابم.
خدایی کلی ذوق کردم.واقعا دست گلت درد نکنه.
نگی جنبه نداشتا. تقصیر خودته.من تو رو میکشمت یا بقول شما یزدیها موکوشمت
بازم میگم یه عالمه مرسی
دوست دارم زیاااااااااااااااااااد
گل برای گل
  • خلوتگه راز
  • سلام
    بالاخره برگشتی باران جون
    خیلی خوشحالم که برگشتی
    ببین همه مون عقده ای شدیم نه فقط سمیرا حتی من
    خوبی؟
    چی کارا می کنی؟
    آخ جوووووون نظرام ثبت میشه.....
    مساحت خلوتم را پر کن ، عمودی یا افقی فرقی نمیکند
    همین که ضلعی از چهار دیواری ام باشی کافیست
    وااااااای آخیییییییییییییش یکم تلافی این مدت در اومد
    دلم چندین سال است روزه عشق گرفته ٬ اذان افطارش را تو بگو ...
    التماس دعا...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی